یکی از پنج دروازۀ معروف به غداد. (تاریخ بغداد چ مصر ج 1 ص 72) (تجارب الامم چ عکسی لیدن 1913 میلادی ج 2 ص 277 و 557) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک 1903 میلادی ص 333 س 14) (شدالازار حاشیۀ ص 326 بنقل از ابن الاثیر حوادث سال 541)
یکی از پنج دروازۀ معروف به غداد. (تاریخ بغداد چ مصر ج 1 ص 72) (تجارب الامم چ عکسی لیدن 1913 میلادی ج 2 ص 277 و 557) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک 1903 میلادی ص 333 س 14) (شدالازار حاشیۀ ص 326 بنقل از ابن الاثیر حوادث سال 541)
یکی از چهار دروازۀ باروی شهر اسکندریه: اسکندریه از بناهای اسکندر بن فیلقوس رومی است و سوری از سنگ و چهار دروازه دارد و یکی از آن ابواب را باب رشید گویند و دیگری را باب السدره... (حبیب السیر چ قدیم طهران جزو چهارم از ج 3 ص 398)
یکی از چهار دروازۀ باروی شهر اسکندریه: اسکندریه از بناهای اسکندر بن فیلقوس رومی است و سوری از سنگ و چهار دروازه دارد و یکی از آن ابواب را باب رشید گویند و دیگری را باب السدره... (حبیب السیر چ قدیم طهران جزو چهارم از ج 3 ص 398)
موضعی در دارالخلافۀ بغداد بوده است و آن سرایی باشکوه دارای بنیانی شگفت انگیز بود و در آنجا بوزیران خلعت می بخشیدند و در مواقع تبریک و تهنیت گرد می آمدند. نخستین کسی که این بنا را بنیاد نهاده امام المسترشد باﷲ ابومنصور الفضل بن امام مستظهر باﷲ بوده است. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (عیون الانباء ج 1 ص 171)
موضعی در دارالخلافۀ بغداد بوده است و آن سرایی باشکوه دارای بنیانی شگفت انگیز بود و در آنجا بوزیران خلعت می بخشیدند و در مواقع تبریک و تهنیت گرد می آمدند. نخستین کسی که این بنا را بنیاد نهاده امام المسترشد باﷲ ابومنصور الفضل بن امام مستظهر باﷲ بوده است. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (عیون الانباء ج 1 ص 171)
نهاوند است. (از المعرب جوالیقی ص 321). نهاوند و همدان و قم. (مفاتیح العلوم خوارزمی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نهاوند و قسمتی از جبال. (حاشیۀ مجمل التواریخ و القصص ص 512) : همدان به صلح بگشادند و نهاوند به شمشیر و نهاوند را ماه البصره خواندندی و دینور را ماه الکوفه و هر دو شهر به یکدیگر نزدیک است زیرا که این سپاه لختی از بصره بود و لختی از کوفه پس چون فتح تمام شد و حذیفه آنجا بنشست تا عمر چه فرماید باز گردد و یا پیشتر شود و نهاوند شهری بود خرد و این همه سپاه برنتابید و به دونیم شدند هرچه سپاه بصره بود به نهاوند فرود آمدند و هرچه سپاه کوفه بود به دینور فرود آمدند و آن را ماه الکوفه خواندندی و این را ماه البصره چون هر دو را نام برند گویند ماهین و ماه به زبان پارسی و پهلوی مملکت و پادشاهی باشد چون سپاه مسلمانان ماهین و همدان بگشادند یزدجرد از ری برفت و به خراسان شد. (ترجمه طبری بلعمی). و این که در حجت و در قباله ها همی نویسند ماه البصره و ماه الکوفه بدان آن خواهند که این جایها در فرمان امیران بصره و کوفه بوده اند. (مجمل التواریخ و القصص ص 513). و صنایع ماه البصره که آن نهاوند است گندم آب داده به هر جریبی 6 درهم و نیم دانگ درهمی. (تاریخ قم ص 120). و رجوع به ماه و ماهات و ماهان و یشتها ج 2 صص 216-217 شود
نهاوند است. (از المعرب جوالیقی ص 321). نهاوند و همدان و قم. (مفاتیح العلوم خوارزمی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نهاوند و قسمتی از جبال. (حاشیۀ مجمل التواریخ و القصص ص 512) : همدان به صلح بگشادند و نهاوند به شمشیر و نهاوند را ماه البصره خواندندی و دینور را ماه الکوفه و هر دو شهر به یکدیگر نزدیک است زیرا که این سپاه لختی از بصره بود و لختی از کوفه پس چون فتح تمام شد و حذیفه آنجا بنشست تا عمر چه فرماید باز گردد و یا پیشتر شود و نهاوند شهری بود خرد و این همه سپاه برنتابید و به دونیم شدند هرچه سپاه بصره بود به نهاوند فرود آمدند و هرچه سپاه کوفه بود به دینور فرود آمدند و آن را ماه الکوفه خواندندی و این را ماه البصره چون هر دو را نام برند گویند ماهین و ماه به زبان پارسی و پهلوی مملکت و پادشاهی باشد چون سپاه مسلمانان ماهین و همدان بگشادند یزدجرد از ری برفت و به خراسان شد. (ترجمه طبری بلعمی). و این که در حجت و در قباله ها همی نویسند ماه البصره و ماه الکوفه بدان آن خواهند که این جایها در فرمان امیران بصره و کوفه بوده اند. (مجمل التواریخ و القصص ص 513). و صنایع ماه البصره که آن نهاوند است گندم آب داده به هر جریبی 6 درهم و نیم دانگ درهمی. (تاریخ قم ص 120). و رجوع به ماه و ماهات و ماهان و یشتها ج 2 صص 216-217 شود